صنایع خودرویی
صنعت خودرو در کشورهای توسعه یافته
صنعت خودرو از بدو تولد، خود را به عنوان یکی از جذاب ترین زنجیرههای تولیدی معرفی نموده است. از اینرو همواره تولیدکنندگان خودرو در راستای بهبود فرآیندهای تولید و عرضه محصولات پیشرفته گام برداشتهاند. از منظر تاریخی بهرهوری، کارایی و بازده متناسب محرکهای اصلی توسعه صنعت خودرو محسوب شده که موجب میشود شرکتهای پیشرو در جهت بهبود آن گام بردارند. امروزه در سیر تحول و پیشرفت صنعت خودرو تولیدکنندگانی نظیر تویوتا از رویکرد تولید انبوه که حاصل عمودی سازی در فرآیند تولید خودرو بوده است به سفارشیسازی محدود تولیدات خود و اخیرا مفهوم تولید منعطف روی آوردهاند. در واقع گرایش به چنین رویکردهایی که از دیدگاه کیفی منجر به تولید کارآمدتر میشود (همراه با فلسفه تولید ناب) حاصل نتایج مهم نوآوری در فرآیندها و محصولات است که بر تمامی تولیدکنندگان صنعتی در سراسر جهان تاثیر گذاشته است.
در همین رابطه به عنوان مثال صنعت خودروسازی برزیل بدلیل ظرفیتهای فنی و فناوری، خلاقیت و جذب دانش جدید و استراتژیهایی که در نیل به اهداف خود در پیش گرفته است بسیار پرتقاضا ظاهر شده که شایان توجه است. توسعه شایستگیهای نوآورانه، استخدام افراد با استعداد، بکارگیری مدلهای مدیریت نوآوری کارا و اثربخش و ایجاد روابط ارزشمند در صنعت از جمله مواردی است که این صنعت توانسته است با بهرهگیری از آنها تفاوت و تمایز بسیاری را نسبت به سایرین ایجاد نماید. همچنین شرکتهای تابعه برزیلی توانستهاند با اتخاذ رویکردهای نوین به فناوری و نوآوری و تطبیق آن با مولفههای اصلی محیط کسبوکار در کشور خود و بازار سایر کشورها از جمله آمریکای جنوبی؛ با بزرگترین تولیدکنندگان خودرو و متعلقات آن رقابت کنند.
بنابراین میتوان چنین استنباط نمود که فناوری و نوآوری و مدیریت آن جز لاینفک روند آتی صنایع خودرویی و البته که چالشهای جدید تولیدکنندگان خودرو و متعلقات آن خواهد بود. گزارشهای جدید برآمده از این صنعت حاکی از آنست که چندین نیروی محرکه قرار است تغییر در صنعت خودرو را ناگزیر نماید. بخش تقاضای جهانی نشان دهنده انعطافپذیری زیاد در نیازهای مصرف کنندگان و فاصله گرفتن از سوخت های فسیلی و متصاعد کننده کربن میباشد که باید در زنجیره تامین و ارزش این صنعت گنجانده شود. فناوریهای نوظهور بویژه فناوریهای در گستره انقلاب صنعتی چهارم از جمله فناوریهای Mobility as a Service (MaaS) در صنعت خودرو منعکس کننده چشم اندازی است که به موجب آن مدلهای کسب و کاری جدیدی میبایست طرحریزی و اجرا گردد.
نوآوریهای نوظهوری که صنعت خودروسازی و متعلقات آن را به سمت بازارهای با تقاضای جدید سوق خواهد داد بر مبنای فناوریهای نوینی از جمله فناوریهای خودرانساز ماشین با سطح بلوغ 5، فناوری محاسبات لحظهای با سطح بلوغ 4، فناوری منبع هیدروژن با سطح بلوغ 6، فناوری باتریهای نسل جدید با سطح بلوغ 5 و فناوری پایش سلامت خودرو با سطح بلوغ 9 (سطح بلوغ فناوری بر اساس ارزیابی شاخصهای فناوری بین 0 تا 9 امتیاز دهی میشود) در حال پایهریزی و تجاریسازی است. روندهای جهانی حاکی از آنست که شهرهای هوشمند مصرف کنندگان با نیازها و خواستههای متفاوتی را در بر میگیرند که تولیدکنندگان را برآن میدارد تا در مدل های کسب و کاری خود تجدید نظر کنند. به عنوان مثال با توجه به گزارشهای اخیر از هر 10 نفری که در شهر زندگی میکنند، 4 نفر ترجیح میدهند به جای داشتن خودرو از خدمات حمل و نقل خودرو، اجاره خودرو و یا اشتراک خودرو استفاده نمایند که این آمار در حال افزایش است و از سوی دیگر تغییرات در استراتژی رهبران صنعت خودروسازی و حرکت به سمت ارائه خدمات حمل و نقل نیز نشان میدهد که این تغییر هم اکنون در حال وقوع است و کارگروههای متعددی در این شرکتها در حال فعالیت و پایهریزی نوآوری در مدلهای کسبوکاری خود با توجه به تغییر عادات و ترجیحات مصرف کنندگان خودرو است.
یکی دیگر از نکات مهم در جریانهای پیش روی صنایع خودرو همکاری بین تولیدکنندگان مطرح جهان در راستای نوآوری و ارائه محصولات و خدمات نوین است. به عنوان مثال میتوان همکاری شرکتهای هوندا و جنرال موتورز در توسعه باتری و خودروهای الکتریکی و همکاری بین شرکتهای فورد و فولکسواگن در تقسیم هزینههای تحقیقاتی سیستمهای الکتریکی خودرو را نام برد. چنین قراردهایی به وضوح اهمیت نوآوری حاصل از تحقیق و توسعه مشترک بین بازیگران اصلی صنعت خودروی جهان و نیز اهمیت بسیار بالای سیستم مدیریت نوآوری که هدایتگر منابع (از جمله دانش) و فعالیتهای نوآوری مشترک پیش روی این صنایع است؛ را نشان میدهد.
بنابر مطالب پیشگفته تغییر و حرکت از وضعیت فعلی به سمت تولید محصولات و ارائه خدمات مبتنی بر کارخانه هوشمند و عرضه به بازاری با محوریت مصرف کننده هوشمند ناگزیر رقم خواهد خورد. این تغییر نه لزوما برای صنایع خودرویی بلکه در همه صنایع اتفاق خواهد افتاد و در صورتی که تولیدکنندگان با موجهای جدید فناوری و نوآوری همراه نشوند به ناچار دچار عقب ماندگی و شکاف عمیقی خواهند شد که به سادگی قابل جبران نخواهد بود. این امر میسر نخواهد شد مگر تنها با مدیریت هوشمند شامل تفکر سیستمی یکپارچه مبتنی بر استانداردهای تولید و عرضه، سیستم مدیریت نوآوری مبتنی بر هوش استراژیک، مدیریت فناوری مبتنی بر جریانهای نوظهور فناوری و همگامی با حرکت رهبران صنایع در جهان.
صنعت خودرو در ایران
صنعت خودرو در ایران پس از صنعت نفت و گاز بزرگترین صنعت محسوب میشود که در حال حاضر بیش از 500 شرکت تولید قطعات خودرو در زنجیره تولید قطعه برای صنعت خودروسازی کشور فعالیت میکنند. صنعت خودرو به لحاظ ارتباط گسترده با زنجیرهای از صنایع قبل و بعد از خود، صنعتی کلیدی محسوب شده و دارای پتانسیل بالایی در ایجاد اشتغال و توسعه اقتصادی است. در ساخت خودرو مجموعهای از فناوریهای فلزی، پلاستیکی، شیمیایی، چوب ، پارچه، عایق، شیشه، الکتریکی، الکترونیکی، متالوژی، طراحی، و غیره دخالت دارند. به همین دلیل صنعت خودرو به لحاظ ضریب همبستگی پسین رتبه دوم را در بین صنایع کشور دارد. برخی برآوردها حاکی از آن است که به ازای تولید هر دستگاه خودرو دو شغل ایجاد میشود که 17 درصد آن اشتغال مستقیم (خودروسازی و قطعه سازی) و 83 درصد آن اشتغال غیرمستقیم (صنایع بالادستی و فعالیتهای خدماتی به خودرو) خواهد بود. بر این اساس از خودروسازی به عنوان یکی از صنایع پیشران کشور یاد میشود، صنعتی که با دارا بودن سهم حدود 3 درصدی در تولید ناخالص داخلی، سهم ۱۸ تا ۲۰ درصدی در بخش صنعت و سهم ۱۲ درصدی اشتغال بخش صنعتی کشور، از جایگاه اقتصادی، سیاسی و اجتماعی ویژهای برخوردار است. تولیدات خودروی ایران انواع مختلف خودرو را پوشش میدهد از جمله: خودروهای مسافری، ون، کامیونها، اتوبوسها، مینیبوسها و وانتها. تقریباً ۷۵٪ کل تولیدات خودروی کشور را خودروهای مسافری و ۱۵٪ آن را خودروهای وانت دربر میگیرند.
این صنعت در ایران پس از شکل گیری اولیه در دهه 1340، فراز و نشیب های متعددی را تجربه کرده است. تا اوایل دهه 1370، رویکرد این صنعت در داخل کشور مبتنی بر تولید خودرو تحت لیسانس شرکتهای خارجی بود اما به مرور تحولاتی در راستای ایجاد زنجیره تولید آن نیز صورت گرفت و صنعت قطعهسازی خودرو را در ایران شکل بخشید. همکاری استراتژیک خودروسازی ایران که قبل از انقلاب محدود به آمریکا و اروپا بود، پس از آن از آمریکا جدا شد و با شیب کندی به سمت شرکای اروپایی و آسیای شرقی گسترش یافت. پژو، کیا موتورز و سایر برندهای اروپایی و آسیایی از جمله برندهایی بودند که مدتها و تا پیش از تحریمهای بین المللی با خودروسازان ایرانی همکاری داشتند.
این صنعت به دلیل وابستگی به دولت همواره تحت تاثیر تحولات سیاسی بوده و چشم به حمایتهای مستقیم و غیرمستقیم دولتی دوخته است. با این حال و با وجود نیم قرن سابقه، چالشهای پیش روی این صنعت باعث گردیده خودروسازی در ایران نتواند همگام با تحولات جهانی حرکت کند و در بازارهای رقابتی حرفی برای گفتن داشته باشد.
چشم انداز تدوبن شده برای صنعت خودرو در افق 1404، از “دستیابی به جایگاه نخست صنعت خودرو در منطقه، رتبه پنجم آسیا و رتبه یازدهم در جهان از طریق رقابت پذیری مبتنی بر توسعه فناوری” صحبت میکند که همانطور که نتایج و گزارشهای منتشر شده نشان میدهد، چشم انداز و اهداف سند 1404 در صنایع خودرو بسیار خوشبینانه بوده و نه در حال حاضر که تا سال 1404 نیز اتفاق نخواهد افتاد. از سوی دیگر جریانهای رشد و توسعه جهانی همچنان شکاف بین صنایع خودرو داخلی و خارجی را افزایش میدهد و تا زمانی که این فاصله کاهش پیدا نکند عملا دستیابی به نتایج مطلوب دور از انتظار است.
چالش های پیش روی صنعت خودرو در داخل کشور
- ناکارآمدی رگولاتوری و ضعف در سیاستهای مرتبط با بخش عرضه و تقاضا؛
- شکاف زیاد در فناوریهای تولید موجود با فناوریهای روز دنیا؛
- سیاستزدگی و تعددوتداخلات مراجع و نهادهای تصمیمساز و قانونگذار؛
- همگامی فرآیندها و شایستگیهای منابع موجود با روندها و تغییرات آتی؛
- مدیریت موثر و کارآمد زنجیره تامین بویژه در بخش قطعات اصلی؛
- تغییر پارادایم بخش تقاضا از خودروهای با سوخت فسیلی به برقی؛
- تغییر پارادایم بخش تقاضا از مالکیت خودرو به استفاده از خدمات مبتنی بر حمل و نقل؛
- اثرات حرکت صنایع خودرویی به سمت انقلاب صنعتی چهارم و دیجیتالی شدن؛
- عدم وجود برنامهریزی مدون و آیندهنگر و عدم اختصاص منابع و پشتیبانی مورد نیاز به نوآوری؛
- عدم وجود سیستم یکپارچه و پیوسته در مدیریت نوآوری و مدیریت دانش؛
- عدم وجود ساختار انطباقی و سازگار با مدلهای مدیریت نوآوری؛
- وابستگی نوآوریهای سازمان تنها به واحدهای پژوهشی و تحقیقاتی؛
- عدم حصول نتایج قابلقبول در زمینه فعالیتهای نوآوری سازمان در واحدهای مربوطه.
برخی از راهکارهای عبور از چالشهای پیش رو – در زمینه نوآوری
- مدیریت نوآورانه زنجیره تامین و نوآوری در فرآیندهای کنترلی عرضه و تقاضا؛
- ایجاد سیستم مدیریت نوآوری در راستای ایجاد ارزشهای پایدار از طریق نوآوری مستمر؛
- ایجاد انگیزه و راهکارهای موثر برای همگام شدن با موجهای نوین رشد و توسعه جهانی؛
- سرمایهگذاری در ارائه راه کارهای موثر در نوآوریهای فناورانه و بکارگیری آن در صنایع؛
- مدیریت نظاممند فعالیتهای نوآوری و ایجاد فرهنگ نوآوری تکوینی در سازمان؛
- ایجاد و تقویت نوآوریهای پیوسته به جای نوآوری تصادفی در سازمان؛
- ایجاد هوش خودکار سیستمی در مدیریت نوآوری بهجای مدیریت موردی و واحدی نوآوری؛
- فراگیری، اشاعه و توسعه نوآوری در تمامی مختصات سازمان؛
- تحول و تعالی یکپارچه نوآوری در طول ساختار سازمان (از بالا به پایین)؛
- عبور از چالش های توسعه در محیط کنونی با استفاده از تمامی ظرفیت خلاقیت و نوآوری سازمانی.
مدیریت فرآیندهای نوآوری در سازمانها میتواند بسیار چالشبرانگیز باشد. این امر بهویژه در مورد نوآوریهایی با سطح پیچیدگی بالاتر میتواند ساختار، فرآیندها و شیوه ساز و کار مدل کسب وکار را نیز به چالش بکشد.
فعالیتهای نوآوری را میتوان با ایجاد شرایط مناسب، رفع موانع و مشارکت افراد در سازمان مدیریت کرد. توانایی سازمان برای نوآوری بستگی به عوامل متعدد دارد. از آن جمله میتوان به رهبری، منابع، فرهنگ، ساختار، فرآیندها و غیره اشاره کرد. از اینرو سازمان استاندارد جهانی استاندارد ایزو 56002 را برای ایجاد یک سیستم مدیریت نوآوری کارا و اثربخش تدوین و منتشر نموده است.
این استاندارد به عنوان سند راهنما، ساختاری نظاممند ارائه میکند که به پیادهسازی و بهبود مستمر سیستم مدیریت نوآوری و ایجاد زبان و درکی مشترک از این سیستم میپردازد و همچنین تمامی عناصر و مولفههایی (مانند: عناصر فضای داخلی و خارجی سازمان، جنبههای فرهنگی و مشارکتی، نقش مدیریت، گردش کار و رویهها، اهداف و فرآیند نوآوری) که برای مدیریت و ارزیابی کارآمد این سیستم مورد نیاز است را ارائه میکند.
چارچوب کلی این استاندارد همانند سایر سیستمهای مدیریت میباشد. روابط کلی این بخشها در شکل زیر نمایش داده شده است.
ارکان سیستم مدیریت نوآوری مبتنی بر استاندارد ISO56002
برای مدیریت موثر نوآوری در سازمان، استاندارد مدیریت نوآوری بر پایه هشت رکن طراحی شده است. این ارکان میتوانند برای درک سیستم مدیریت نوآوری و در ادامه برا ارزیابی قابلیتهای مدیریت نوآوری در یک سازمان مورد استفاده قرار گیرند. در ادامه شرح مختصری از هر یک از این ارکان آورده شده است.
ارکان سیستم مدیریت نوآوری مبتنی بر استاندارد ایزو 56000 |
رکن اول) تحقق ارزش: ارزش میتواند مالی یا غیرمالی باشد که از استقرار، اتخاذ و تاثیر راه حلهای جدید یا تغییریافته، برای ذینفعان حاصل میشود. رکن دوم) راهبران و مدیران آیندهنگر: مدیران در تمامی سطوح سازمان، با انگیزه، تلاش و ایجاد چشمانداز و اهداف الهامبخش و مشارکت مداوم ذینفعان برای دستیابی به این اهداف، وضعیت موجود را به چالش میکشند. رکن سوم) جهت استراتژیک: جهت فعالیتهای نوآوری بر اساس چشمانداز و اهدافی است که توسط منابع مورد نیاز پشتیبانی میشود. رکن چهارم) فرهنگ: باورها، اعتقادات و رفتارهای مشترکی که مشوق تحول، تغییر، خلاقیت، ریسکپذیری و همکاری است. رکن پنجم) بهرهگیری از بینشها: در راستای فعالیتهای نوآوری، طیف متنوعی از منابع داخلی و خارجی برای ایجاد نظاممند دانش و بینش، تخصیص داده میشود. رکن ششم) مدیریت عدمقطعیت: در فرصتهای پیش رو، عدم قطعیتها و ریسکها با یادگیری از آزمایشها و فرآیندهای تکراری نظاممند؛ قابل ارزیابی، بهرهبرداری و مدیریت میشوند. رکن هفتم) سازگاری: تحول بنیادی در سازمان با انطباق بهموقع ساختارها، فرآیندها، شایستگیها و مدلهای تحقق ارزش برای بهحداکثررساندن قابلیتهای نوآوری ایجاد میشود. رکن هشتم) رویکرد سیستمها: مدیریت نوآوری مبتنی بر رویکرد سیستمی، با عناصر مرتبط و در تعامل، و ارزیابی عملکرد منظم و بهبود سیستم است. |
نمونه اجرایی سیستم مدیریت نوآوری در صنایع خودرویی
صنایع خودرویی دایملر - Daimler
معرفی
دایملر ابرشرکت خودروسازی آلمانی چندملیتی است، که از لحاظ میزان درآمد سالیانه، پس از تویوتا و گروه فولکسواگن، سومین خودروساز بزرگ جهان بهشمار میآید. این ابرشرکت ازنظر شمار خودروهای تولیدشده در سال، چهاردهمین خودروساز بزرگ جهان است. دایملر همچنین بزرگترین کامیونساز جهان میباشد.
تصویر 1 – ساختمان دفتر اصلی شرکت DAIMLER
ریشههای تأسیس شرکت دایملر به سال ۱۹۲۴ بازمیگردد، که تفاهمنامه ۲ جانبهای برای ادغام شرکت دایملر-موتورن-گیزلشافت (تأسیس توسط گوتلیب دایملر و ویلهلم مایباخ در سال ۱۸۹۰) و شرکت بنز اند سیه (تأسیس توسط کارل فردریش بنز در سال ۱۸۸۳) امضا شد. این ادغام در تاریخ ۲۸ ژوئیه ۱۹۲۶ نهایی شد و به تأسیس ابرشرکت دایملر-بنز انجامید. ابرشرکت دایملر-بنز در سال ۱۹۹۸ شرکت آمریکایی کرایسلر را به ارزش ۳۸ میلیارد دلار خریداری کرد، که تا آن زمان، بزرگترین معامله میان شرکتهای خودروسازی محسوب میشد. سپس نام ابرشرکت به دایملر کرایسلر تغییر پیدا کرد. در سال ۲۰۰۷ در پی خریداری گروه کرایسلر توسط شرکت مدیریت سرمایه سربروس و جدایی کرایسلر از شرکت ادغامی، نام این ابرشرکت نیز به دایملر آگ (شکل کنونی) تغییر یافت.
ابرشرکت دایملر هماکنون مالکیت چندین شرکت تابعه و برند خودروسازی همچون؛ مرسدس-آامگ، مرسدس بنز، دایملر تراکس و اسمارت را در اختیار دارد، همچنین دارای سهام در شرکتهای کاماز، ایرباس، رنو-نیسان آلیانس و پکن اتو میباشد. این ابرشرکت خط تولید برند مایباخ را در سال ۲۰۱۲ متوقف نمود.
4.1.2 سیستم مدیریت نوآوری دایملر
ازویژگیهای مهم سیستم مدیریت نوآوری همگرایی آن با استراتژیهای کلان سازمان و آیندهنگری راهبران و فعالیتهای سازمان است. شرکت دایملر استراتژی کلان خود را بر پایه جریانهای نوین فناوری ونوآوری طراحی نموده است. بخشی از این استراتژی به شرح زیر است:
- پایداری درمحصولات و پلتفرمهای پویای خدماتی با تعهدی روشن بر قوانین انتشار گاز CO2؛
- رشد هسته اصلی کسب و کار؛
- تمرکز هرچه بیشتر بر تجربه مشتری؛
- الویت قراردادن رانندگی با ماشینهای برقی در تمامی بخشها؛
- ترویج رانندگی با ماشینهای خودران و خودکار و خدمات پلتفرمهای پویا با تمرکز بر سودآوری شرکت و مشتریان؛
- بهرهبرداری از پتانسلهای قابل توجه دیجیتالی شدن؛
- ایجاد فرهنگی چابک با محوریت کارکنان و تسریعکننده نوآوری در راستای پشتیبانی از تحول کنونی.
* یکی از ارکان هشت گانه سیستم مدیریت نوآوری اشاعه فرهنگ نوآوری در تمامی مختصات سازمان است که در شرکت دایملر در بخش استراتژی کلان شرکت و در راستای اهداف سازمان تدوین شده است.
نتایج فعالیتهای نوآوری در سازمان منجر به رشد و توسعه آن خواهد شد. از آنجاکه این فعالیتها هزینه های بسیار زیادی را به خود اختصاص میدهد، میبایست با یک سیستم مدیریتی کارا و اثربخش مدیریت و هدایت شود. سیستم مدیریت نوآوری مبتنی بر استاندارد ایزو 56002:2019 توصیه میکند برای فعالیتهای نوآوری، سازمان مدل مناسبی را طراحی نموده و با بهرهگیری از افراد کارآزموده اقدام به مدیریت مناسب آن نماید. یکی از انواع سرعتدهی به نوآوری و کاهش هزینه و ریسک آن همکاری در نوآوری است. خانواده استاندارد 56000 در سند استاندارد 56003 به صورت کامل به موضوع همکاری در نوآوری پرداخته است و تمامی جوانب آن را پوشش داده است.
شرکت دایملر در جهت نیل به اهداف نوآوری سازمان، مدل اختصاصی خود را طراحی و جاری نموده است. در این مدل انواع همکاری با نوآوران در نظر گرفته شده است و به صورت عمومی از تمامی کسانی که در زنجیره ارزش این صنعت به نوآوری شاخصی دست یافته اند دعوت به همکاری نموده است. شرکت دایملر در این مدل پا را فراتر از حد انتظار نهاده است و مرکز نوآوری ویژه خود را تاسیس کرده است تا از این طریق صاحبان ایده را نیز تشویق کند تا بتوانند به نوآوری های مرتبط دست یابند.
تصویر 2 – بخشی از فضای تعبیه شده برای تشویق نوآوران در شرکت DAIMLER
در روند همکاری در نوآوری یکی از اصلیترین مواردی که میبایست به آن پرداخته شود حقوق مالکیت فکری حاصل از نوآوری است. استاندارد مدیرت نوآوری ایزو 56002:2019 توصیههای ویژهای در این خصوص مینماید و اذعان می دارد که در مدل همکاری میبایست شرایط و ضوابط حقوق حاصله تبیین و تعیین گردد. شرکت دایملر در مدل همکاری اختصاصی خود بر این موضوع تاکید کرده است و چارچوب اجرایی متناسب خود را توسعه داده است.
تصویر 3 – محافظت از دست آوردهای نوآوری برای تشویق نوآوران در شرکت DAIMLER
در اینجا به بخشهایی از بکارگیری سیستم مدیریت نوآوری توسط شرکت دایملر اشاره نمودیم. میتوان مشاهده نمود که این شرکت بر ضرورت اجرای سیستم مدیریت نوآوری در تمامی مختصات سازمان آگاه بوده و این چنین توانسته است با اجرای صحیح و موثر این سیستم سالها به عنوان یکی از رهبران صنعت خودرو در جهان، موقعیت خود را حفظ نماید.
مشاور و مجری استقرار استاندارد مدیریت نوآوری ISO56002:2019
- شرکت هنر و تجارت ژینو (کارویژه) » دارای هیات علمی و اجرایی بین المللی متشکل از خبرگان عضو کمیته TC279 (تدوینکنندگان استاندارد مدیریت نوآوری در سازمان استاندارد جهانی)، سازمان ملی استاندارد ایران، سازمان ملی استاندارد کشورهای کانادا، مصر و سوئد.
در صورت تمایل به برگزاری جلسه معرفی استاندارد سیستم مدیریت نوآوری ISO56002 هستید، لطفا با واحد هماهنگی جلسات تماس حاصل نمایید